|
|||||
میزگرد صنایع دستی؛ چالشها و راهکارها/۲ |
میزگرد صنایع دستی؛ چالشها و راهکارها/۲
نگرانیهای خواندنی اهالی صنایع دستی از خصوصیسازی/فقر نظارت و عدم حمایت از هنرمندخبرگزاری تسنیم: برخی از کارشناسان صنایع دستی نسبت به واگذاریهای صورتگرفته در اواخر دولت دهم نگرانیهای مهمی دارند که ناشی از فقر نظارت دولت و عدم حمایت از هنرمندان صنایع دستی است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، صنایع دستی که حاصل هنر و ذوق هنرمند صنایع دستی است و توسط سلولسلول صنعتگر تولید میشود از دو بخش صنعت و کارِ دست تشکیل شده است، یعنی هم در این کار، ذوق و هنر نقش دارد هم باید صنعت در آن وارد شود و به حمایت از تولیدکننده بپردازد و به نوعی تولیگری این بخش را بر عهده بگیرد. در این بین برخی از کارشناسان معتقدند در حال حاضر صنایع دستی، آن شادابی و نشاط گذشته را از دست داده و به دلیل سیاستهای غلط در برخی از دورانها به یک صنعت کمبازده تبدیل شده است به طوری که با وجود داشتههای فراوان این رشته که برخی از محصولات آن زبانزد جهانی هم هست، شاهدیم که پای این صنعت لنگ میزند و ارتباط مناسبی بین صنعتگر و دولت برقرار نیست. این عدم ارتباط مناسب بین دولت و هنرمند صنایع دستی، روی همه قسمتها و بخشها این هنر تاثیر منفی گذاشته است به طوری که در برخی از شرایط شاهد ناعدالتیها هم بودیم، ناعدالتیهایی که به دلیل عدم نظارت صحیح دولت صورت گرفت و در آن، صنعتگر صنایع دستی که سازمان مهم صنایع دستی به وجود آنها بسته است ضرر کرده و گاهی اوقات هم موجبات سرخوردگی این هنرمندان را فراهم آورده است. در هیمن راستا، متن قسمت دوم میزگرد بررسی مشکلات، چالشها و تهدیدات صنایع دستی و راهکارهای برطرف کردن معضلات صنایع دستی، که با حضور دکتر محمدرضا رشیدکردستانی، استاد دانشگاه و سرپرست اسبق معاونت صنایع دستی کشور، دکتر شهرام امیری، استاد دانشگاه و شاهرخ پوری، کارشناس و فعال صنایع دستی در خبرگزاری تسنیم برگزار شد را در ذیل میخوانید؛ *تسنیم: در حال حاضر به نظر میرسد یکی از مهمترین دغدغههای صنعتگران صنایع دستی، موضوع صادرات صنایع دستی است به طوری که در مصاحبههایی که با برخی از تولیدکنندههای صنایع دستی داشتیم، موضوع رکود در فروش صنایع دستی را مطرح کردند و تاکید داشتند که این موضوع روی تولید آنها اثر منفی گذاشته است و بازشدن درهای صادرات به روی همه تولیدکنندگان صنایع دستی میتواند راهگشای این مشکل باشد، به نظر شما چالشهای ما در این زمینه چیست؟ *امیری: ببینید! اولین نکته این است که ما واقعاً در صادرات صنایع دستی مشکل داریم و رقم صادراتمان با آنچه ظرفیت ماست فاصله زیادی دارد. متاسفانه نظارت روی صادرات این محصولات هم مشکل دارد در این بین برای برخی، اصلا صادرات مهم نیست بلکه جایزه صادرات مهم است. از طرفی سنجشها و معیارها هم در صادرات صنایع دستی مشکل دارد، به عنوان مثال در قیمتگذاری صنایع دستی من جزء کارشناسان وزارت بازرگانی بودم، از من سوال میکردند ما مُنبت را چگونه سنجش و صادر کنیم؟ من در پاسخ میگفتم "ما نمیتوانیم آن را کیلویی صادر کنیم. چرا که این هنر یک نوعِ بازاری دارد و یک نوعِ نفیس. شما باید کارشناسی خود را تقویت کنید که کدام ارزش بازاری دارد و کدام ارزش نوع نفیس و بتواند مراقبت کند که صادرکننده کالای نفیس مربوط به موزه را از ایران خارج نکند". یکی از مسئولان سازمان میراث فرهنگی در گذشته افتخار کرده بود که چند میلیارد تومان هزینه حفاری یک تپه را داده و از آنجا 20 عدد کوزه درآورده است. حرف من به این آقا این بود که چرا باید 100 سال دیگر صد برابر هزینه کنیم و کالایی را که من امروز میتوانم تولید کنم را از زیر خاکها دربیاوریم؟ خب! همین امروز بخریم و داخل موزه بگذاریم. البته روی ارزش تاریخی آن بحثی نمیکنیم چرا که به عنوان مثال در شهر سوخته اولین کوزهای که پیدا شد اولین انیمیشن دنیا را نشان داد و این ارزش تاریخی دارد. این کار کیست؟ کار کسی غیر از هنرمند صنایع دستی است؟ الان بیایند بگویند که شما بهترین نمد خود را یا بهترین محصول صنایع دستی خود را تولید کن تا ما آن را داخل موزه بگذاریم. با این کار که کار نفیس هنرمند را بخرند در موزهها قرار دهند، زندگی یک تولیدکننده صنایع دستی را تامین میکنند اما این کار را نمیکنند. *تسنیم: وضعیت کارگاههای تولیدی صنایع دستی چگونه است؟ آیا از این کارگاهها حمایت میشود؟ *امیری: در حال حاضر برخی بالکن خانهها کارگاه تولیدی شده است. کارگاه ندارند و به دلیل کاربرد گرد چوب توتی که استفاده میکنند خانوادهاش آسم گرفته است، چه کسی پاسخگوست؟ متاسفانه حمایت نمیشویم بعد عدهای دعوای خصوصیسازی میکنند. ما میگوییم طبق قانون اساسی صنایع دستی در بخش حمایتی قرار دارد، یعنی میگوییم اگر کمیته امداد را خصوصی کردند ما را هم خصوصی کنند. ما اساسا بخش خصوصی هستیم چون کارگاه داریم و پروانه تولید گرفتهایم، اما چه کسی به ما سرمایه داده است؟، خودمان سرمایه گذاشتهایم. سوال اینجاست بخش خصوصی سرمایهگذار است و یا سرمایهبردار؟ تولید کننده پول ندارد و نمیتواند پولی را که اختصاص داده است 2 سال بخواباند، این دولت است که باید تولید کنندگان را راه بیندازد. ابزارسازی را سراغ دارم که بادست ابزار منبتکاری میسازد، درخواست کردم که به او کارت شناسایی صنایع دستی بدهند، اما گفتند ما در تعرفهمان چنین رشتهای نداریم، خب! منِ تولیدکننده مجبور میشوم مُغار چینی بخرم، یعنی سرمایهام را از ایران خارج کنم. ما ابزارسازهایی داریم که زیرمجموعه میراث نیستند اما با دست ابزارهای خوبی میسازند ولی آنها را تحویل نمیگیرند، این رشته فراموش شده است بعد میبینیم که آبنباتسازی جزء صنایع دستی شده است!. *تسنیم: آیا معتقدید هیچ کدام از زیرمجموعهها و فعالیتهای سازمان صنایع دستی قابل واگذاری نیست؟ *امیری: باید گفت شخص با بخش فرق میکند، یک نفر آمده است و میگوید من میشوم بخش خصوصی، سوال اینجاست بخش خصوصی باید سرمایه بیاورد و یا بردارد؟ خب! معلوم است، باید بیاورد. شما بگویید داشته بخش خصوصی کجاست؟ صبح با بنده تماس میگیرند و میگویند 200 هزار تومان برای حق عضویت در اتحادیه بیاور. شما بگویید اگر از هزار نفر این مبلغ را بگیرند چقدر میشود؟ چرا حق عضویت میگیرند؟ آقایی که هتل 5 ستاره دارد و من نمیتوانم یک واحد آن را اجاره هم بکنم، معاف از مالیات نیست و باید مالیات بپردازد، بیمه هنرمندان هم نیست و باید حق بیمه بدهد. اما من هستم، اگر بخواهم زیرمجموعه بخش خصوصی بروم آیا اینها تغییر میکند؟ آیا من هم باید مالیات بدهم و یا بیمهام دچار آزادشدن میشود؟ یک فرشباف یا نمدبافی که در کنج خانهاش کار میکند، کل درآمد سالانهاش شاید سالی 2، 3 میلیون تومان هم نشود. خب تکلیف اینها چیست؟ این فرد نمیتواند حق عضویت در فلان اتحادیه را بدهد. بخش خصوصی رحم ندارد و تازه آن اتحادیه آیا منافع آن را تامین میکند یا با او رقابت میکند؟ این موضوع را به چه کسی باید بگوییم؟ به همین دلیل میگوییم که ما در بخش حمایتی هستیم و اگر کمیته امداد خصوصی شد ما هم خصوصی میشویم. *تسنیم: اگر این وسط دولت، امکانات نظارتی را دقیقتر کنند آیا مشکل برطرف میشود؟ *امیری: ببینید! به نظرم هیچ گرگی برای رضای خدا گوسفند نمیگیرد! اتحادیهای تشکیل میشود و بعد از مدتی تبدیل میشود به یک نفر، بعد این اتحادیه که مالیات نمیدهد با وجود اینکه حق کار اقتصادی ندارد و باید بر تعاونیها نظارت کند متاسفانه کار اقتصادی میکند و حق خیلی از هنرمندان را نمیدهد، به طوری که 200 تا 300 نفر از برخی از این اتحادیهها طلبکارند. اتحادیهها باید درد ما را بفهمند اما نمیفهمند. آموزشگاهی را تاسیس میکنند، خودشان استاد میگذارد و بعد به منِ استاد میگویند که 200 هزار تومان برای حق عضویت بده. اینها تازه هزینههای خردهریز است. جایزه صادراتی بسیار اهمیت دارد، یکی از اتحادیهها 8 میلیون تومان به یک هنرمند بدهکارند و چند ماه است که این پول را نداده است. فقط این نیست، مالیات مهم است که معافند، از طرفی الان دلار رقابتی وجود دارد، اتحادیهای وجود دارد دلار رقابتی گرفته است و میگوید من میخواهم مواد اولیه برای صنایع دستی وارد کنم، این خندهدار است، مواد اولیه ما بومی است، نخ، چوب، همه موارد دیگر بومی است و داخل کشور ساخته میشود اما متأسفانه این وسایل با دلار رقابتی وارد کشور میشود. اگر واقعا راست میگویند دلار را بیاورید وسط و به هر هنرمند صنایع دستی بگویند که چه چیز کم دارید و بعد از اینکه نیازها را جمعآوری کردند بروند مواد اولیه وارد کنند. اتحادیهای 90میلیون تومان بودجه برای ارائه وام گرفته است، شما سوال کنید این مقدار را به کدامیک از هنرمندان دادهاند؟ این، بخش خصوصی است! نمایشگاه خارجی هندوستان برگزار شد، یکی از مسئولان یکی از کاخ موزهها به عنوان قلمزن شرکت کرد در حالی که اثر چند استاد بزرگ را برداشتند و بردند و به ما گفتند که هندوستان ویزا ندادند. یعنی در نمایشگاه خارجی که من به عنوان بهترین و برترین هنرمند صنایع دستی سال 90 و 91 انتخاب شدهام دعوت نمیشوم اما فلان پسر را با خودشان میبرند. ما هنرمندان میتوانیم کاری تولید کنیم که دنیا روی آن جمع شوند، اما به من میگویند شما فقط یک بار در سال میتوانید در نمایشگاه خارجی شرکت کنید. سوال میکنم، شما در المپیک یک نفر یک بار میبرید، یا بهترینهای خود را میبرید؟ نمایشگاه خارجی، المپیکِ هنرمند صنایع دستی است.این، بخش خصوصی است!. بخش خصوصی باعث شده است آقای فلانی به خاطر طلبش از اتحادیه و اینکه نتوانسته است اجارهخانهاش را بپردازد، همسرش از وی طلاق گرفته است و الان چند روز است دنبال جا میگردیم که برایش جا پیدا کنیم، این، بخش خصوصی است!. متأسفانه تعدد تعویض مدیران صنایع دستی با سیاست عجیبی اتفاق افتاد، چون هیچکس برای 10 تا 15 روز و چند ماه نمیتواند جوابگو باشد. ساختمان صنایع دستی از نبش خیابان ولیعصر کجا رفت؟ بعد فردی را که رشتهاش کشاورزی است و رئیس فلان اتحادیه قرار میدهند این، بخش خصوصی است!. ببینید! هنرمند نمیتواند حتی یک کاتالوگ برای خودش چاپ کند چرا که همه سرمایهاش را در کار صنایع دستی هزینه کرده است. یعنی یک واحدی در سازمان میراث فرهنگی وجود ندارد که به من کاتولوگ بدهد؟ من طرحی را با عنوان "بستهبندی صنایع دستی با صنایع دستی" مطرح کردم، یعنی کوزه شکسته که میشکند با حصیر حصیرباف بندرعباس بستهبندی شود، چون آن هم رونق پیدا کندو ترویج و تشویق تولید شود اما قبول نکردند. در جلسهای نشسته بودیم گفتند میخواهیم هلدینگ صنایع دستی راهاندازی کنیم. من خندهام گرفت، افرادی در جلسه بودند که نمیدانستند اصلا هلدینگ چیست؟ وقتی حرفها تمام شد، گفتند که همه میتوانند عضو شوند، نفری هزار تومان هزینه سهام است. من به آنها گفتم مگر نیسان پاترول است که سهام آن را بفروشید؟ شما میتوایند سهام یک کارخانه را بفروشید اما نمیتوانید نزدیک به 7500 کارگاه تولید صنایع دستی خصوصی که مالک آن نیستید را سهامفروشی کنید. این، بخش خصوصی است!. سوله به اسم صنایع دستی میسازند اما در آبسرد به جای دیگر دادند، میدان سئول را برای ما ساختند یعنی قرارداد آقای طاهرنژاد با شهرداری وقت برای راهاندازی بزرگترین بازارچه صنایع دستی خاورمیانه بود اماروز جهانی صنایع دستی افتتاح شد، بعد به ما گفتند که متری 7 میلیون تومان میشود، به همین راحتی از ما گرفتند. روزجهانی صنایع دستی غلط است، روز صنایع دستی ایران درست است. خردادماه همه امتحان میدهند و آخر ماه است هیچکس برای شرکت در نمایشگاه پول ندارد، برای چه نمایشگاه برگزار میکنید؟ همه ضرر میکنند. یک سرود ملی برای صنایع دستی نداریم و یک پرچم برای صنایع دستی نداریم در حالی که پرچم ایران را صنایع دستی درست کرده است. *تسنیم: آقای پوری نظر شما در این زمینه چیست؟ *پوری: به نظر من باید الویتبندی شود. اگر قرار است خصوصیسازی صورت بگیرد باید دستهبندی شود، اگر میخواهیم صنایع دستی کشور پیشرفت داشته باشد باید در بحث صادرات باید فرهنگسازی شود. به نظرم اولین اتفاقی که باید در صنایع دستی اتفاق بیافتد این است که بنیاد نخبگان ایجاد شود و مثل همه ارگانها نخبگان و اساتید صنایع دستی را شناسایی کنند و به این نخبگان بگویند این صد میلیون تومان را بگیرید به شرط اینکه 10 تا دانشجوی صنایع دستی را در این سولهای که ما به شما میدهیم آموزش دهید و ما از شما 30 تا منبر میخواهیم در مساجد، این همان هدفدادن به تولید است. سال بعد اگر خوب بود میگوییم 200 تا رحل قرآن تولید کنید، این افراد را باید بیمه هم بکنی. بهزیستی این کار را کرد و نتیجه هم گرفت. این یعنی بخش خصوصی؛ که دولت بار خود را روی بخش خصوصی بیاندازد و البته صدمیلیون تومان اولیه بدهد. *کردستانی: ببینید! امور صنایع دستی دو بخش دارد، یک بخش تصدیگری است یک بخش حاکمیتی، تولیدکننده به واسطه تجربه و پول خودش تشخیص میدهد بطری را بسازد یا چیز دیگری بسازد و آن را به چین صادر کند یا به هند صادر کند.چون شامه این آقای تولیدکننده تیزتر از منِ دولت است. بعضی چیزها حاکمیتی است مثلاً آن جاهایی که داوری لازم است. داور باید اولاً انتفاعی نداشته باشد ثانیاً فراتر از بازیکنان باشند، در تئوری یک سری نهادهای غیردولتی هستند که قائدتاً باید در جایگاه داوری باشند ولی در عمل، این اتفاق جور دیگری میافتد، یعنی اتحادیه خودش رقیب تولیدکننده میشود لذا شعار خصوصیسازی یک شعار است و اتفاقی دیگر در عمل میافتد. معتقدم آنجایی که حاکمیتی است قابل واگذاری نیست که اگر این اینجوری باشد مملکت روی پای خودش نمیایستد. پوری: هنوز هیچکس از مسئولان موضوع را باز نکرده است که حاکمیتی کدام است و تصدیگری کدام؟ معنی کارت صنایع دستی این است که باید از منِ تولیدکننده صنایع دستی، حمایت کنند.من وقتی عضو سازمان صنایع دستی شدم معنای آن این است که این سازمان باید حمایتم کند. هنرمند بنیه کمی دارد حالا میگوییم این را میخواهیم به اتحادیهها بدهیم. کردستانی: ما در اقتصاد دو سنت داریم، یکی اقتصاد سوسیالیستی که در آن، مالکیت فردی را جایز نمیشمارد و معتقد است تفاوت طبقاتی افراد از لحاظ ثروت محکوم است، لذا قدرت اقتصادی مانند قدرت سیاسی در اختیار اجتماع است نه افراد و دیگری سنت لیبرالی که میگوید هر کس نفع خودش را اولیتر از نفع دیگری میداند، لذا به بهترین وجه میتواند به آن برسد و دولت باید بستر را به گونهای فراهم کند که این فرد به بهترین وجه بتواند به آنچه میخواهد برسد، به عبارت دیگر باید صحنه رقابتی فراهم شود و دولت داور رقابت باشد و فضای برابر برای رقابتکنندگان ایجاد کند و البته آن جاهایی که به نفع فردی نیست که وارد شود و هزینه کند در آنجا وارد شد و حمایت کند. قبل از اینکه تشکیلات معاونت صنایع دستی زیرمجموعه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی برود، ما سازمان صنایع دستی داشتیم که کار آن این بود که از سرِ خط تولید در روستای کوچک، کارگاه میزد، مواد اولیه تحویل میداد، سفارش میداد، تولیدکننده تولید میکرد، از او میخرید، در فروشگاه دولت میفروخت، و پول تولیدکننده را میداد این میشود تصدیگری توسط دولت. حالا بعد انقلاب روالی طی شده است و ما هماکنون به تفسیر جدید از اصل قانون اساسی رسیدیم که بر اساس آن خیلی از بخشها حتی بخشهای کلان مثل بانکها را حتیالامکان در اختیار بخش خصوصی بگذاریم، این در تئوری درست است. یعنی به جای اینکه دولت به تولیدکننده بگوید چه کار کن؟ تولیدکننده به دولت بگوید چه کاری انجام بدهد.تولیدکننده باید بگوید من میخواهم در کشورهای اسکاندیناوی میخواهم کارم را عرضه کنم و منِ دولت باید بستری فراهم کنم وام و بیمه فراهم کنم تا این ریسک را بکند، بحث های سیاسی را با کشور میزبان را انجام دهم تا تولیدکننده در آنجا پول در بیاورد و اقتصاد بگردد، دولت هم از ماحصل آن مالیات بگیرد. در این فقره اخیر خصوصیسازی، افراط و تعجیل بیموردی مشاهده میشود، باید در نظر داشت خصوصیسازی در اصل هیچ ایرادی ندارد اما این خصوصی سازی باید با فرهنگ جامعه ما همخوانی داشته باشد به عبارت دیگر باید مشکل تولیدکنننده را حل کند. ادامه دارد.... گفتوگو از مسعود ملکی انتهای پیام/ |