نوشته شده در تاريخ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:یوسف مجیدزاده:وقتی امکان حفظ آثار را نداریم نباید آنها را از دل خاک بیرون بیاوریم/ , توسط نیما ذاکری سعید |
تئوریهای آکادمیک در باستانشناسی ایران جایی ندارد و باستانشناسان به صورت تجربی به فعالیت میپردازند، به همین دلیل حفاظت، بعد از کارش، جدی گرفته شده است.
یوسف مجیدزاده، باستانشناس در بخش دوم نشست آشنایی با کاربریهای علوم در حفاظت و مرمت تزئینات وابسته به معماری و روند ثبت آثار در فهرست میراث جهانی به نقش شناسایی و حفاظت از بقایای معماری در محوطههای کاوش تاکید کرد: «پژوهشکدههای مرمت و حفظ و احیا آثار تاریخی و فرهنگی هرگز با باستانشناسان تعامل یک نواختی نداشتند. به استثنای پروژه محوطه باستانی «ازبکی» در پژوهشهای باستانشناسی علاوه بر حضور حفار و باستانشناس به کارشناسان دیگر مانند معماران هم نیاز است. آثاری که از دل خاک کشف میشوند، بعد از حفاری به حفظ و احیا احتیاج دارد .اما متاسفانه مرمتهای ما بسیار مقطعی است و بودجه کافی برای حفاظت آثار کشف شده در محوطههای باستانشناسی پرداخت نمیشود. به همین دلیل است که برخی از کاوشها پس از استخراج از دل خاک، از بین می روند.»
او سپس به ذکر نمونههایی از کشفیات باستانشناسی پرداخت که بعد از کشف به علت عدم مرمت تخریب شدند: «مارالتپه، دوشانتپه، جیرانتپه، یان تپه و تپه ازبکی از مکانهایی هستند که من سرپرستی باستانشناسی آنها را به عهده داشتم. حفاظت و رسیدگی به محوطههای باستانشناسی در کشور ما معمولا یک بار در سال انجام میشود و من در این کاوشها پس از یک سال که از استخراج اشیا میگذشت، فرصت بازدید از مکان را پیدا میکردم. آن چه بعد از کشف باعث تاسف شد رها کردن آثار بود . در طول یک سال هیچ کس مسئول رسیدگی و محافظت از آثار نیست و در نهایت همه تلاشهای باستانشناسی برای استخراج اشیا بیهوده می ماند. زیرا اکنون تمامی تپههایی که اسامی آنها را ذکر کردم به دلیل عدم رسیدگی به ویرانه تبدیل شدهاند. به نظر من تا وقتی که ما امکان حفظ و احیا آثار را نداریم نباید به کشف و بیرون آوردن آنها از دل خاک مشغول شویم.»
«حمید فدایی»، پژوهشگر نیز در ادامه نشست «جایگاه شناخت مصالح سنتی در حفاظت از تزئینات و بناهای تاریخی» را گامی مهم برای حفاظت از آثار باستانی عنوان کرد: «دربدنه و بنای بسیاری از محوطههای تاریخی، مصالح ساده و در عین حال پیچیدهای به کار رفته است. شناخت ویژگیهای فنی و درک فرایندهای پیچیده فرسایشی هر یک از این مصالح متخضمن تحقیقات گسترده و فراگیر است. در واقع حفاظت بدون شناخت ناممکن است. زیرا تنها به این وسیله میتوانیم به ماهیت و ساختار عوامل آسیبرسان و نحوه حفاظت آثار پی ببریم.»
فدایی سپس مستندنگاری، ریختشناسی و گونهشناسی و فنشناسی مصالح را از جمله روشهای شناخت مصالح دانست؛ مستندنگاری به ثبت ویژگیهای اثر میپردازد. ریختشناسی، گونهشناسی و فنشناسی مصالح نیز ساختار مصالح و شکل و شیوه کاربرد آنها را برای ما آشکار میکند تا بتوانیم به فرآیند دقیق مراحل آسیبرسان اشراف پیدا کنیم.»