نوشته شده در تاريخ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:مرگ صنايع دستي ماسوله , توسط نیما ذاکری سعید |
آهنگري، چموشدوزي، چلنگري، تفنگسازي، چاقوسازي، نجاري، شيشهگري، مسگري، رويگري و ... از صنايع دستي ماسوله هستند که دچار مرگ تدريجي شدند و حتي ديگر از استادکاران برخي از آنها خبري نيست. گفته ميشود روزگاري بازار ماسوله پر از توليدکنندگان صنايع دستي بود که امروز به فروشگاههاي فروش لوازم زيورآلات چيني تبديل شده است.
ـ آهنگري، چموشدوزي، چلنگري، تفنگسازي، چاقوسازي، نجاري، شيشهگري، مسگري، رويگري و ... از صنايع دستي ماسوله هستند که دچار مرگ تدريجي شدند و حتي ديگر از استادکاران برخي از آنها خبري نيست. گفته ميشود روزگاري بازار ماسوله پر از توليدکنندگان صنايع دستي بود که امروز به فروشگاههاي فروش لوازم زيورآلات چيني تبديل شده است.
تاريخ ماسوله تنها به معماري و شهرسازي آن خلاصه نميشود. روزگاري صنايعدستي اين شهر مهمترين عامل ورود مسافر به ماسوله بود. مسافري که نه براي ديدن معماري و جاذبههاي ديدني شهر که براي خريد از بازار و تهيه مايحتاج کار خود به ماسوله ميآمد.
ميگويند روزگاري بازار ماسوله پر از توليدکنندگان صنايع دستي و شيرينيپزهاي سنتي بود. دنگ و دونگ آهنگرها و صداي پتک دباغها و چرمدوزها و ضربههاي مسگرها و رويگرها يک آن قطع نميشد و از صبح اول وقت توليد در بازار ماسوله آغاز ميشد. اما امروز تقريبا تمام آن توليديهايي که هر مسافر را به شهر ماسوله ميکشاند به فروشگاههاي فروش لوازم و زيورآلات چيني بدل شده است.
«صادق صالحي»، دبير موسسه حفظ و توسعه پايدار ماسوله دراين باره ميگويد: «آهنگري، چموشدوزي، چلنگري، تفنگسازي، چاقوسازي، نجاري، شيشهگري، مسگري، رويگري و ... از صنايع دستي معروف ماسوله هستند که بيشتر آنها از بين رفتهاند.»
وي در ادامه ميگويد: «برخي صنايع دستي زنده ماسوله هم توسط کساني توليد ميشود که سنين بالايي دارند و حتي امروز به علت کهولت سن و بيماري از کار افتاده شدهاند.
صالحي در ادامه ميگويد: «موسسه حفظ و توسعه پايدار ماسوله تنها انجيو فعال در حوزه صنايع دستي استان گيلان است که فعاليتهاي زيادي دراينباره انجام داده اما به دليل عدم حمايتهاي متوليان صنايع دستي کشور، به نتيجه دلخواه نرسيده است.»
به گفته وي تاکنون از برخي بازماندگان جوان صنايع دستي ماسوله مثل آهنگري خواسته شده تا به اين شهر بازگردند اما نبود امکانات از قبيل مغازه و محل زندگي باعث شده تا اين طرحها به نتيجه نرسد.
يک چاقوساز ديگر در ماسوله مانده که مغازهاي برايش باز کردند و صداي پتک چاقوسازي را در ماسوله زنده نگه داشته است.
از آهنگرها هم يک نفر باقي مانده که بالاي 60 سال سن دارد و نميتواند مثل سابق آهنگري کند. از تفنگسازي و چلنگري هم که ديگر خبري نيست و سالهاست که ديگر کسي تفنگ ماسولهاي نوساز را نديده است.
نجاري ماسوله شهرت زيادي دارد اما خبري از استادکاران قديمي اين فن در شهر نيست. در و پنجرههاي ماسوله که امروز ارزش زيادي دارند توسط همان استادکاران و نجاران ماسوله ساخته شدهاند. امروز يک نجار در ماسوله باقيمانده که ماسولهاي نيست و چون علاقه داشته حمايت شده و با گذشت زمان گرهچيني و گرهبندي نجاري ماسوله را آموخته است.
چموشدورزي از هنرهاي سنتي مطرح ماسوله است. چرمپوشي که بعدها نام چموش را به خود گرفت، از تنپوشهاي معروف ماسولهايها است که به دست هنرمندان اين شهر ساخته ميشد. ميگويند سه راسته بازار را چموشدوزها اشغال کرده بودند و چرم را مستقيم از مغازههاي دباغي ميگرفتند و چموش ميدوختند.
امروز از آن همه هنرمند کفاش، تنها يکنفر در ماسوله چموش ميدوزد که هنوز جوان است و ميگويد اين هنر را از پدربزرگش آموخته است. گفته ميشود که يک چموشدوز ديگر هم در فومن زندگي ميکند و کم و بيش چموشي ميدوزد.
«مجيد فرنيا»، تنها چموشدوز ماسوله درباره اين کفشها ميگويد: «زماني که چموش دوزي را از پدربزرگم ياد ميگرفتم، سه چهار چموشدوز در ماسوله باقيمانده بودند. اما به مرور آنها از دنيا رفتند و امروز من در اين شهر چموشدوزي ميکنم.»
چموش با کفشهاي معمولي فرق ميکند. چپ و راست ندارد و در آن از ميخ و چسب هم استفاده نشده است. فرنيا دراينباره ميگويد: «چموش از چرم گاو ساخته ميشود و در ساخت آن از نخ و موم عسل استفاده ميشود. همچنين از ابزاري مثل گازن (براي بريدن چرم) شفره (براي نازک کردن چرم) چرم کوب (براي کوبيدن چرم) و سوزن و قيچي در ساخت آن استفاده ميشود.»
گفته ميشود که دوختن هر چموش بين سه تا يک هفته طول ميکشد و فرق مدلهاي زنانه و مردانه آن هم در گلکاري و طرح و نقش بيشتر است.
فرنيا درباره اين هنر ميگويد: «اين هنر در حال از بين رفتن است و امروز هم فقط مشتريهاي کوچک پا دارد. گردشگران براي بچههاي خودشان خريد ميکنند و بزرگپاها را به دليل گران بودن نميخرند.»
هنوز برنامه مدوني براي حمايت از صنايعدستي ماسوله ديده نشده است و هنرمندان ماسولهاي هم رفته رفته مغازههايشان را تحويل مغازههاي فروش ابزار چيني ميدهند. صنايع دستي ماسوله مرگ تدريجي را تجربه ميکند و ديگر اثري از بازار سنتي ماسوله که در آن توليد کنندگان کار ميکردند خبري نيست.